روانشناسی سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی (1)
نقش شعار در تحقق اهداف
سال نو، نام نو
چند سالی است که با آغاز سال نو، موجی تازه در جامعه با پیام های حکیمانه مقام معظم رهبری ایجاد می شود. توجه به شعارهای انتخاب شده، نشان می دهد رهبر معظم انقلاب با دوراندیشی ویژه ای نسبت به نیازهای کنونی و آینده کشور، فضای فکری و تصمیم گیری جامعه را به سمت هدف مهمی سوق می دهد. از نگاه روان شناسی، قدم نخست برای تغییر، توجه به نیازها و تبدیل آن به یک هدف است. در نوروز سال 1391، شاهد نام گذاری تازه ای از مقام ولایت بودیم؛ هدفی که مقدمه واقعی قطع وابستگی از بیگانگان است. خداوند در حکم قطعی خویش، اجازه تسلط کافران، منافقان و دشمنان را بر مسلمانان نداده است؛ زیرا این تسلط حتماً اگر به ظاهر تنها در جنبه اقتصادی باشد، می تواند زمینه نفوذ فرهنگی و فکری دشمن شود.در آیه 141 سوره نسا چنین می خوانیم: «لَن یَجعَلَ اللهُ لِلکافِرینَ عَلَی المُؤمِنینَ سَبیلاً؛ خدا تا ابد اجازه نداده که کافران کمترین تسلطی بر مؤمنان داشته باشند».
با توجه به این اصل قرآنی و نیز تحرکات مرموزانه دشمنان نظام در سال های اخیر که تحریم های فراوانی را برای کشور و ملت ایران در نظر گرفتند، مقام معظم رهبری، سال 1391 را سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی نامید، تا از نظر تولید و استفاده از محصولات داخلی، نهضت تازه ای ایجاد شود. این نام گذاری، تداوم برنامه جهاد اقتصادی به شمار می رود که در سال پیش کانون توجه همگان قرار گرفت.
شعار در روایات
با نگاهی به سیره و سخنان بزرگان دین، در می یابیم که در صدر اسلام نیز به تعیین شعار به عنوان سائق روانی توجه شده است. این شعارها گاهی در قالب جمله ای اخلاقی، گاه در شکل شعارهای حماسی و رجزهای شجاعانه گفته می شد. در ادامه به برخی از نمونه ها اشاره می شود:ملاک انتخاب شعار
شعارهای انتخابی در نگاه دین، بر محور توحید و با هدف تقویت ایمان و تبدیل به رفتارهای جدید، مبتنی بر تعالی است. نمونه هایی از این شعارها در تاریخ اسلام گزارش شده است.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله- پیش از آغاز جنگ، به شعار دادن فرمان داد- فرمود: «باید در شعارتان نامی از نام های خدای متعال باشد». (1) همچنین حضرت در جنگ ها به این قانون عمل کرد. در نمونه ای تاریخی چنین می خوانیم: «عنه صلی الله علیه و آله-لِسَرِیَّهٍ بَعَثَها-لِیَکُن شِعارُکُم حم [لا] یُنصَرُونَ، فإنّهُ اسمٌ مِن اسماءِ اللهِ تعالی عظیمٌ؛ پیامبر خدا صلی الله علیه و اله - آن گاه که سپاهی را اعزام کرد-فرمود: شعارتان «حم [لا] ینصرون» باشد؛ زیرا آن یکی از نام های بزرگ خداوند متعال است». (2)
امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در گزارشی از جنگ بدر چنین می فرماید: «کانَ شِعارُ اصحابِ رسولِ اللهِ صلی الله علیه و آله یومَ بدرٍ: یا مَنصورُ امِت؛ شعار یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز بدر، ای (خدای) ظفرمند! بیمران، بود». (3)
آن حضرت در جنگ جمل از شعار «حم لا یُنصَروُنَ، اللهُمّ انصُرنا علی القَوم الناکِثینَ؛ حم، لا ینصرون؛ خدایا! ما را بر مردمان پیمان شکن پیروز گردان، استفاده می کرد». (4)
زنان در جنگ احد، در پشت جبهه بودند و زخمیان را مداوا می کردند. ابوسفیان آمد و شعار «پیروز باد هیل» را سر داد. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به مسلمانان فرمود که شما بگویید: «خدا برتر و بزرگ تر است» و مسلمانان این شعار را سر دادند. ابوسفیان شعار داد: «ما عزّی را داریم و شما عزّایی ندارید».
پیامبر خدا به مسلمانان فرمود که شما هم بگویید: «خدا مولای ماست و کافران مولایی ندارند». (5)
امام صادق علیه السلام درباره یاران امام مهدی علیه السلام چنین می فرماید: «و هُم مِن خَشیهِ اللهِ مُشفِقُونَ، یَدعُونَ بَالشَّهادَهِ، و یَتَمَنُّونَ ان یُقتَلوا فی سَبیلِ اللهِ، شِعارُهُم: یا لَثاراتِ الحسین علیه لاسلام، إذا ساروُا یَسیرُ الرُّعبُ امامَهُم مَسیِرَهَ شَهرٍ؛ آنان افرادی خداترس و شهادت طلبند. آرزو دارند که در راه خدا کشته شوند. شعارشان ای خون خواهان حسین علیه السلام است. چون به حرکت درآیند، ترس و وحشت، به فاصله یک ماه مسافت، پیشاپیش آنان حرکت می کند». (6)
همچنین حضرت درباره شعارهای دیگر معصومان می فرماید: «شِعارُنا یَومَ بَدرٍ: یا نَصرَاللهِ اقتَرِب اقتَرِب... شِعارُ الحُسینِ علیه السلام: یا محمّدُ، و شِعارُنا: یا محمد؛ شعار ما در روز بدر این بود: ای پیروزی خدا! نزدیک شو، نزدیک شو ... شعار حسین علیه السلام، یا محمد بود و شعار ما نیز یا محمد است». (7)
شعار مسلمانان در قیامت
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله درباره شعار مسلمان در روز قیامت چنین می فرماید:• «شِعارُ المُسلیمینَ علی الصِّراطِ یوَمَ القِیامَهِ: لا الهَ الّا اللهُ و علی اللهِ فَلیَتَوکَّلِ المُتَوَکِّلُونَ؛ در روز قیامت، شعار مسلمانان به هنگام عبور از صراط این است: خدایی جز الله نیست و توکل کنندگان باید به خدا توکل کنند». (8)
• «شِعارُ المُؤمِنینَ علی الصِّراطِ یَومَ القیامَهِ: رَبِّ، سَلِّم سَلِّم؛ در روز قیامت، شعار مؤمنان بر روی صراط این است: خدای من! به سلامت دار، به سلامت دار». (9)
• «شِعارُ اُمَّتی اذ حُمِلُوا علی الصِّراطِ: یا لا الهَ الّا انتَ؛ شعار امت من، آن هنگام که بر صراط قرار گیرند؛ این است: ای آنکه جز تو خدایی نیست». (10)
• «شِعارُ المُؤمِنینَ یَومَ یُبعَثُونَ مِن قُبورِهم: لا اله الّا اللهُ و علی اللهِ فَلیَتَوَکِّلِ المُؤمِنیَنَ؛ شعار مؤمنان در روزی که از گورهایشان برانگیخته می شوند، این است: خدایی جز الله نیست و مؤمنان باید به خدا توکل کنند». (11)
شعارهای رفتاری
امام علی علیه السلام در تبیین شعارهای رفتاری دین داری چنین می فرماید:• «العَمَلُ شِعارُ المُؤمِنِ؛ عمل، شعار مؤمن است». (12)
• «اُوصیکُم بِتَقَوی اللهِ ... ایقِظوا بها نَومَکُم و اقطَعوا بِها یَومَکُم، و اشعِرواها قُلوبَکُم، و ارحَضوا بِها ذُنوبَکُم، و داوُوا بِها الأسقامَ، و بادِروا بها الحِمامَ؛ شما را به تقوا داشتن از خدا سفارش می کنم ... با تقوا خواب [شب] خود را به بیداری رساانید و روزتان را با آن سپری کنید و آن را شعار دل هایتان سازید و گناهان خود را با آن بشویید و بیماری هایتان را با آن درمان کنید و پیش از فرا رسیدن مرگ به تقوا گرایید». (13)
• «سَهَرُ اللیلِ شِعارُ المُتَّقینَ و شِیمَهُ المُشتاقِینَ؛ شب زنده داری، شعار پرهیزکاران و خوی مشتاقان است». (14)
با توجه به این روایات در می یابیم که نام و شعار برای کارهای مهم، می تواند برای انسان چون نقشه ای باشد تا انسان را به سمت هدف و تحقق آن یاری رساند. اکنون با توجه به شعار سال جاری، با نگاهی دینی و روان شناختی، محورهای آن را واکاوی می کنیم.
انسان و تولیدگری
نظریه های شخصیت و تولیدگری
واژه «تولید» در نام گذاری سال 1391 می درخشد. برای بررسی علمی این واژه به نیازهای انسان و تولیدگری او می پردازیم. در روان شناسی شخصیت، نظریات گوناگونی درباره ویژگی های انسان سالم وجود دارد. به چند نمونه اشاره می شود.نظریه آلپورت
آلپورت (15) از کسانی است که چند ویژگی را برای شخصیت سالم برمی شمارد که برخی ویژگی ها، مرتبط با تولیدگری و کار است. او معتقد است: «شخصیت سالم، استعدادها و توانایی های خود را در جهت توفیق در انجام دادن کارها پرورش می دهد و مهارت های خود را به شیوه ای صمیمانه و با احساس تعهد نسبت به انجام دادن وظایف شغلی، به کار می گیرد». (16)آلپورت معتقد است که تنها راه دوام آوردن در زندگی، دارا بودن وظیفه ای برای به انجام رسانیدن است. وی معتقد است که شخصیت سالمی را نمی توان یافت که مهارت هایش را معطوف به کارش نساخته باشد. همچنین شخصیت سالم به آینده می نگرد. برای خود هدف ها و برنامه های درازمدت تهیه می کند و برای ادامه فعالیت هایش نیز انگیزه لازم را فراهم می آورد. در تعقیب هدف هایش می باشد و اساس زندگی او را کار کردن تشکیل می دهد. (17)
نظریه راجرز
راجرز(18)، روان شناس دیگری است که تولیدگری را در شخصیت سالم دیده است. به نظر او، انسان با کنش کامل، کسی است که هرگاه احساس کند انجام دادن فعالیتی برای او با ارزش است، آن را انجام خواهد داد و آموخته است که مجموع احساساتی را که نسبت به هر موقعیتی دارد، از عقل او قابل اعتمادتر است. او بسیار خلاق و رفتارش خودانگیخته است. احساس آزادی عمل می کند و از اینکه بر زندگی خود تسلط دارد، لذت می برد. معتقد است که آینده به خود او بستگی دارد و با حوادث گذشته، هدایت نمی شود. چون احساس آزادی و قدرت می کند، راه های بی شماری را برای انتخاب می شناسد و احساس می کند که قادر به تحقق همه خواست ها و هدف های خود است. (19)نظریه مزلو
به اعتقاد مزلو، (20) همه ما تلاش می کنیم خود را تحقق بخشیم و همه استعدادهای بالقوه مان را به ظهور برسانیم. به نظر وی، افراد خودشکوفا کسانی هستند که در تلاش برای غنی ساختن و گسترش تجربه خود و افزایش شادمانی و شور زنده بودن هستند. افراد خودشکوفا احساس می کنند که در زندگی خود مأموریتی دارند؛ یعنی کاری خارج و فراتر از خودشان که بیشتر انرژی خودشان را به آن اختصاص دهند. وقف خود به یک کار و حرفه-یک احساس تعهد-یکی از شرایط لازم برجسته برای افراد خودشکوفا در دیدگاه مزلوست.او معتقد بود که بدون این احساس وقف و تعهد، خودشکوفایی ناممکن است. به خاطر همین تعهد، افراد خودشکوفا بسیار سخت کوش و لذت و هیجان زیادی را در کار کردن می یابند. از طریق این وقف کامل به کار، افراد خودشکوفا قادرند فرانیازهای خود را برآورده کنند. آنان به خاطر پول، شهرت یا قدرت، خود را درگیر کار نمی کنند، بلکه به این خاطر که این کار فرانیازهای آنان را ارضا می کند، آنان را به هماوردی می طلبد و استعدادهای آنها را متبلور می کند، باعث می شود که آنها تا بالاترین سطح توانایی های بالقوه خود رشد کنند و به آنها در تصریح احساس خود یا خویشتن آنها کمک می کند.
افراد خوشکوفا در پژوهش های مزلو، افرادی قویاً خلاق بودند. اگرچه آنها همیشه آثار هنری به وجود نمی آوردند؛ یعنی همه آنان هنرمند یا نویسنده نبودند، بلکه همه آنها تقریباً در هر جنبه از زندگی خود ابتکار و اصالت نشان می دادند. افراد خودشکوفا در همه فعالیت های خود، انعطاف پذیر، خودانگیخته و مشتاق اشتباه کردن هستند. آنها گشاده رو و متواضعند و به همان طریق کودکان پیش از آنکه دنیا به آنها بیاموزد که از ارتکاب اشتباه یا انجام کار احمقانه بترسند، این طورند.
افراد خودشکوفا توانایی درک مداوم و تجربه کردن جهان اطراف خود را با تازگی، شگفتی و حرمت دارند. اگرچه یک تجربه می تواند برای اکثر مردم عادی کهنه و تکراری شود، افراد فوق العاده سالم (خودشکوفا) هر بار از غروب خورشید، از یک گل یا سمفونی چنان لذت می برند که گویی نخستین بار است که آن را تجربه می کنند. حتی اشیا و تجربه های معمولی می تواند از سوی آنها قویاً در سطح بالایی از نشاط درک شود، از جمله مالکیت ها و موفقیت ها. افراد خودشکوفا قدر چیزی را که دارند، می دانند و هیچ چیز را بدیهی تلقی نمی کنند. (21) این افراد مبتکرند. آفرینندگی آنان شبیه ابتکار و تخیل ساده و صمیمانه کودکان است و نسبت به امور و پدیده های مختلف، نگرشی بی تعصب دارند. (22)
نقش حمایت گری در موفقیت
در نام گذاری امسال، به حمایت از کار و سرمایه توجه ویژه ای شده است. در نگاه دینی، حمایت چه از جانب حکومت و چه از طرف اطرافیان، نقش سازنده ای دارد. در نامه امام علی علیه السلام به مالک اشتر، چنین حمایتی به خوبی نمایان است. «امام آن گاه که مالک را به کارگزاری مصر گماشت-برایش نوشت: سفارش مرا در حق بازرگانان و صنعت گران بپذیر و درباره ایشان [به کارگزارانت] نیکو سفارش کن؛ خواه آنها که در یک جای مقیم هستند و خواه آنان که با سرمایه خویش این سو و آن سو سفر کنند و با دست رنج خود زندگی نمایند؛ زیرا این گروه، مایه های منافع و اسباب آسودگی اند و آن را از راه های دشوار و دور، خشکی و دریا و دشت ها و کوهساران و جای هایی که مردم در آن گرد نیایند و جرئت رفتن به آن نکنند، به دست می آورند. پس اینان مردمی مسالمت جویند که از فتنه گری بیمی نیست و اهل آشتی اند که از آسیبرسانی شان باکی نباشد». (23)آن حضرت، از حمایت به عنوان اصلی حکومتی یاد می کند و هر نوع کم کاری مسئولان در حمایت از مردم را نکوهش می فرماید: «آفَهُ المُلکِ ضَعفُ الحِمایهِ؛ آفت کشورداری، سستی در حمایت از کشور است». (24)
درباره حمایت دیگران، روایتی درخشان وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره می شود:
امام علی علیه السلام خطاب به ما می فرماید: «ای مردم! هیچ کس-هر اندازه هم ثروتمند باشد-از خویشان (ایل و عشیره) خود و حمایت عملی و زبانی آنها از او، بی نیاز نیست. آنان بزرگ ترین گروهی هستند که از انسان پشتیبانی می کنند و پراکندگی و پریشانی او را از بین می برند و در مصیبت ها و حوادثی که برایش پیش می آید، پیش از همه به او مهربان و دلسوزند. نام نیکی که خداوند برای انسان در میان مردم پدید می آورَد، بهتر است از مال و ثروتی که وی برای دیگران باقی می گذارد». (25)
امام زین العابدین علیه السلام چنین نیازی را این گونه مطرح می سازد: «الهی، فلا تُخلِنا من حِمایَتکَ، و لا تَعرِنا مِن رِعایَتِکَ... أسألُکَ بِأهل خاصَّتِک مِن مَلائِکَتِکَ و الصّالِحینَ مِن بَریَّتِکَ، ان تَجعَلَ عَلَینا واقیَهَ تُنجِینا مِنَ الهَلَکاتِ، و تُجِنُّنا مِن الآفاتِ ... و أن تَحوِینَا فی أکنافِ عِصمَتِکَ؛ خدای من! ما را از حمایت خود بی بهره مگردان و از پشتیبانی و توجه خود بی نصیب مفرما ... به فرشتگان و بندگان نیکوکارت که خاصّان درگاه تو هستند، [سوگند می دهم و] از تو می خواهم که برای ما حفاظی قرار دهی تا ما را از هلاک ها برهاند و در برابر آفت ها و آسیب ها سپر ما گردد ... و ما را در پناهگاه های عصمت و محافظت خود درآوری». (26)
نقش حمایت در موفقیت برای هر دو جبهه حق و باطل وجود دارد. زمانی امام علی علیه السلام در قالب شکایت از کم کاری اطرافیان، به یاران خویش چنین مطلب مهمی را آموخت: «اما والّذی نَفسی بِیَدِه لَیَظهَرنَّ هؤلاءِ القَومُ عَلیکُم، لَیسَ لأنّهُم اولی بِالحَقِّ مِنکُم، ولکن لإسراعِهِم الی باطِلِ صاحِبِهم (باطلِهِم)، و إبطائِکُم عَن حَقِّی؛ هان! سوگند به آنکه جانم در دست اوست، این جماعت بی گمان بر شما چیزه خواهند شد، نه به خاطر آینکه آنان از شما برحق ترند، بلکه بدان سبب که آنان در حمایت از باطل امیر خود می شتابند و شما در حمایت از حق من کندی می کنید». (27)
در طرف مقابل، به هنگام خیزش و جوشش عمومی برای تحولی بزرگ، مانند جهاد اقتصادی یا جنبش نرم افزاری و حمایت از تولید ملی، وظیفه همگان همراهی با حکومت و جو مثبت جامعه است. در این باره، سخن امام علی علیه السلام خواندنی است: «اِنَّ اوَّلَ ما تُقلَبُونَ علَیهِ من الجِهادِ، الجِهادُ بایدکُم ثُمَّ بالسِنَتِکُم ثُمَّ بقُلوبِکُم فَمَن لَم یَعرِف بقَلبِهِ مَعروفا ولَم یُنکِر مُنکَرا قُلِبَ، فَجُعِلَ اَعلاهُ اسفَلَهُ؛ نخستین جهادی که درباره آن وارسی می شوید، جهاد با دستهایتان است، سپس جهاد با زبان هایتان و زان پس جهاد با دلهایتان. پس کسی که در دل از معروفی حمایت نکند و منکری را زشت نشمارد، واژگونه شده است». (28)
پی نوشت ها :
* کارشناس ارشد علوم تربیتی، نویسنده و پژوهشگر.
1. نعمان بن محمد ثمیمی، دعائم الاسلام، ج1، ص 370.
2. میرزا حسن نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، ج11، ص 112، ح 12559.
3. محمد بن محمد بن اشعث، الجعفریّات، ص 84.
4. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج1، ص 262.
5. علی عاملی، الدرّ المنثور، ج2، ص 345.
6. مستدرک الوسائل، ج11، ص 114، ح 12565.
7. کلینی، کافی، ج5، ص 47، ح1.
8. علی بن احمد قمی، جامع الاحادیث للقمیّ، ص 89.
9. متقی هندی، کنزالعمّال، ح 39030.
10. همان، ح 39031.
11. همان، ح 39032.
12. عبدالواحد تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ح 408.
13. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 191.
14. غررالحکم و دررالکلم، ح 5611.
15. G.W.Allport.
16. عبدالله تقری، نقش ایمان به خدا در سلامت و انسجام شخصیت، ص 18.
17. محمود ساعتچی، بهداشت روانی در محیط کار، صص 148 و 149.
18. C.R.Rogers.
19. بهداشت روانی در محیط کار، ص 150.
20. A.H.Maslow.
21. دوران شولتز، نظریه های شخصیت، ترجمه: یوسف کریمی و همکاران، صص 372-374.
22. بهداشت روانی در محیط کار، ص 153.
23. نهج البلاغه، نامه 53.
24. غررالحکم و دررالکلم، ح 3945.
25. نهج البلاغه، خطبه 23.
26. بحارالانوار، ج94، ص 152.
27. نهج البلاغه، خطبه 97.
28. بحارالانوار، ج100، ص 89، ح 71.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}